یه روز ملانصرالدین و دوستش دوتا خر میخرن. دوست ملا میگه: چه طوری بفهمیم کدومماله منه کدوم ماله تو؟ ملا میگه خوب من یه گوش خرم رو میبرم. اونی که یه گوشداره مال من، اونی هم که دو گوش داره مال تو. فرداش میبینن خر ملا گوش اون یکیخره رو از سر حسادت خورده! دوست ملا میگه: حالا چیکار کنیم؟ ملا میگه: من جفتگوش خرمو میبرم. فرداش میبینن بازم قضیه دیروزیه. دوست ملا میگه :حالا چیکارکنیم ملا میگه: من دم خرمو میبرم! فرداش بازم قضیه دیروزی میشه. دوست ملا باعصبانیت میگه: حالا چیکار کنیم؟ ملانصرالدین هم میگه: عیبی نداره! حالا خر سفید مالتو، خر سیاه مال من.
.
.
.
مردى با یکى از دوستان خود مشورت همی کردی، که فلانى از من مبلغی قرض مىخواهد. آیا صلاح دانى به او پول زبان بسته را قرض دهم؟ دوستش گفت: آری، بسیاربجاست. آن مرد پرسید: چرا؟ گفت: چون اگر قرضش ندهى، به سراغ من خواهدآید
خواننده تو عروسی میگه: خانوما، آقایون، دستا بالا، میخواهیم بریم بندر! ترکه داد میزنه: كجا؟ ما تا شام نخوریم هیچجا نمیریم!!!
یه ترکه می گن برو با اره برقی 1000تا درخت بکن می ره 996 تا می کنه خسته می شه می شینه .می گن چرا نشستی؟روشنش کن 4تا دیگه هم بکن .می گه : ا مگه روشنم می شه؟
ترکه توماشینش بنزین سوپر می ریزه تا یه هفته دستییه ماشینش نمی خوابه!!!
·ترکه با ماشینش یه دختر سوار می کنه مآمورا جلوشو می گیرن می گن:خواهرم شما پیاده شو .... ترکه با تعجب می گه :خواهر شماست؟!؟! وضعش خرابه ها...!
·شب در کارنامه ی سیاه زندگی اش چه کرده است که افتخار گرفتن این همه ستاره را دارد ؟
·یه روز دلت گرفت و ندونستی چه کار کنی… اینو یادت باشه که اگه منو داشتی هرگز دلت نمی گرفت... امضا: محلول لوله باز کن گلرنگ
·فال حافظ!نیت كن..............به جهنم گر غمت پایان ندارد!!به درك گر سرت سامان ندارد!!بخندم من به این دنیای فانی !!كه ضایع تر از این امكان ندارد!!!حافظ می خواد بگه تو خوشبخت می شی!یكم عصبانیه!!منظوری نداره!!
·یه روز از یك گربه چینی میپرسن اسمت چیه میگه میونگ
·حیف نون خرش می میره - قل مرادو دوستاش میگن بابت مسخره بازی بریم تسلیت بگیم- وقتی میرن حیف نون میگه اصلا فكر نمی كردم خرم این قدر فامیل داشته باشه.
·میدونی چرا زنبورها گل می خورند؟ چون دروازه بانیشون ضعیفه
·یه مرد 80 ساله میره پیش دكترش برای چك آپ. دكتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده:هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر 25 ساله ازدواج كردم و حالا باردار شده و كم كم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دكتر؟دكتر
:: موضوعات مرتبط:
,
,
:: بازدید از این مطلب : 631
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : سه شنبه 13 ارديبهشت 1390 |
نظرات (0)